انتقادات در مورد تحلیل تکنیکال

انتقادات در مورد تحلیل تکنیکال
در این مقاله میخواهیم در مورد انتقادات و سوالاتی که در مورد تحلیل تکنیکال مطرح می شود صحبت کنیم.
انتقادات و سوالات در مورد تحلیل تکنیکال
هرکسی پیشگویی خود را از هر چیز دارد
به نظر میرسد این موضوع که هرکسی تفسیر خاص خودش را از نمودارها دارد،
ذهن افراد زیادی را به خود مشغول کرده و اغلب نیز شنیده میشود. بطور حتم این سوالی قابل تامل است
اما کمتر از آنچه به نظر میرسد اهمیت دارد. شاید بهترین راه برای پاسخ دادن به چنین سوالی مراجعه
به یکی از متونی باشد که شدیدا افرادی که در معاملاتشان از نمودارها استفاده میکند را زیر سوال میبرد.
الف) استفاده از الگوهای نموداری روزبه روز گسترش مییابد و عموم مردم علاقمند به استفاده از آنها میشوند
و از قوانین این چارتها برای خرید و فروش استفاده می کنند و این خودتفسیری باعث میشود که
موجهایی از خریدوفروش در قسمتهایی از بازار مشاهده شود. به طوری که همه با هم چیزی را میخرند و
باعث افزایش قیمت آن میشود و همه با فروش همزمان چیزی، باعث کاهش قیمت آن میشوند.
ب) قسمت دیگری از همان متن می گوید: الگوهای نموداری اکثرا حاصل فعالیتهای ذهنی و توهمات میباشند.
هنوز هیچ مطالعه ریاضی نتوانسته یکی از آنها را تایید کند. آنها بیتعارف فقط در مغز خریدار و فروشنده
سهم وجود دارند…
این دو انتقاد در برابر یکدیگر قرار دارند به طوری که یکی دیگری را نقض می کند و ما نمیتوانیم همزمان
هردوی آنها را بپذیریم.
اگر الگوهای نموداری تماما ذهنی و توهمات و در مغز خریدار و فروشنده هستند پس عاقلانه نیست
که بگوییم افراد زیادی در زمان مشخص به یک چیز نگاه میکنند و همه اشتباه به سمت یک توهم
میروند و سپس موج ایجاد میکنند!!!
واضح است که هر دوی این انتقادات نمیتوانند همزمان مطرح شوند به این صورت که نمودارها
هم قابل تشخیص و واضح باشند که همه همزمان یک چیز را ببینند و همزمان با هم عمل کنند
(که به معنی این است که الگوهای قیمت قابل تفسیر هستند)
از طرفی دیگر بگوییم که خواندن و تفسیر چارتها و نمودارها، تماما ذهنی و توهمات است.
شاید حقیقت این است که تفسیر نمودارها کاملا یک فعالیت ذهنی است. خواندن یک نمودار یک هنر است.
(ممکن است واژه مهارت این مهم را بهتر بیان کند) الگوهای نمودارها به ندرت آنقدر واضح هستند که
همه تحلیلگران تکنیکی با تجربه یک پیشگویی را از آنها ارائه بدهند. همواره جایی برای شک کردن وجود دارد.
خیلی از فاکتورها هستند که در تحلیل تکنیکال گاها مقابل یکدیگر قرار میگیرند و یکدیگر را رد می کنند.
حتی اگر همزمان تمام تحلیلگران تکنیکی بر بک باور باشند و یک پیشگویی را ارائه بدهند دلیل آن نمیشود
که همه همزمان و در یک جهت وارد بازار شوند.
انواع مختلف تصمیمات تحلیلگران
برخی تلاش میکنند که حتی نسبت به اخطارهای خریدوفروش
پیشدستی کنند و زودتر به بازار سهام وارد شوند. برخی دیگر ممکن است منتظر انفجار قیمت بمانند و
از طریق نوسان نماها اطمینان بیشتری کسب کنند. برخی ممکن است منتظر بمانند تا انفجار با مانعی
روبهرو شود و بعد از آنکه آن مانع مرتفع شد وارد بازار شوند برخی از خریداران ممکن است
مبارزهطلب باشند و برخی دیگر محافظهکار. افرادی خیلی قبل از پایان نوسان از آن خارج شوند برخی
دیگر ممکن است تا حد قیمت مشخصی صبر کنند.
استراتژی کلی برخی از معاملهگران بلندمدت است و برخی دیگر ممکن است کوتاهمدت و حتی یک روزه کار کنند.
بنابراین واضح است که امکان اینکه تمام تحلیلگران تکنیکی در یک لحظه و یک زمان وارد بازار شوند و از خود
عکسالعمل های مشابهی را نشان دهند عملا مردود است. اگر زمانی خودتفسیرگری به یک دغدغه عام تبدیل شد
شاید بهتر باشد آن را درستبینی ذاتی بنامیم.
به معنای دیگر زمانی میرسد که معامله گران با اتکای زیاد و تمرکز بالایشان بر نمودارها بازار را متاثر و منحرف میکنند.
اینجاست که معاملهگر به بررسی اتفاقی که افتاده میپردازد و ممکن است استفاده از نمودارها را متوقف سازد
و تاکتیکهای خریدوفروشش را با بازار هماهنگ کند. مثلا ممکن است پیش از ازدحام در خریدوفروش عمل کند و یا خیلی
پس از آن منتظر فرصت مناسب بماند. پس اگر این توهمات ذهنی به قولی در شروع روندها باعث مشکل شوند
بعد از زمانی خودبهخود اصلاح میشوند.
تحلیلگران تکنیکی نمیتوانند به تنهایی و فقط به اتکای
قدرت خرید و فروششان باعث تغییرات قیمت یک سهم شوند. اگر اینگونه بود همه تحلیلگران تکنیکی
به سرعت ثروتمند میشدند. فعالیت ذهنی و توهم اغلب در لیست انتقادات تحلیل تکنیکال میباشد.
اما شاید بهتر باشد آن را به جای انتقادات در لیست ستایشهای تحلیل تکنیکال قرار دهیم!
آیا گذشته میتواند برای پیشبینی آینده مورد استفاده قرار بگیرد؟
پرسش دیگری که همواره مطرح بوده مربوط به اعتبار استفاده از اطلاعات گذشته برای پیش بینی آینده است.
باعث شگفتی است که اغلب منتقدین تحلیل تکنیکال به این موضوع دامن میزنند در حالی که هرکسی میداند
که روش پیشبینی، از پیشبینی وضع هوا تا تحلیلهای بنیادی(فاندامنتال) کاملا مبتنی بر مطالعه اطلاعات
گذشته میباشد.
اساسا چه نوع اطلاعات دیگری برای این کار وجود دارد
مباحث آماری در دو زمینه آمار توصیفی و آمار استنتاجی تفاوت آشکاری دارند. آمار توصیفی به نمودارهای
اطلاعات فعلی مانند دادههای قیمت در نمودارهای میلهایاستاندارد اشاره دارد و آمار استنتاجی به تعمیم دادن
پیشبینیها و یا اطلاعات استخراج شده از دادهها مربوط میشود.
بنابراین خود نمودارهای قیمت تحت دستهبندی توصیفی قرار می گیرد و تکنیکهای بررسی و تحلیل که بر روی
قیمت انجام میشود در حوزه استنتاجی قرار میگیرد.
«چیزی که از تعریف آمار درک میشود این است که اولین گام در پیشبینی تجارت یا اقتصاد آینده گردآوری مشاهدات و اطلاعات گذشته است.»
فروند و ویلیام
تحلیل نمودارها شکل دیگری از تحلیل زمانی براساس مطالعه گذشته است که دقیقا آن چیزی است
که در همه انواع تحلیلهای زمانی انجام می شود.
تنها اطلاعاتی که هرکسی باید به سراغ آن برود اطلاعات گذشته است. برای برآورد آینده فقط
و فقط میتوانیم از تعمیم و مرتبط ساختن تجربیات گذشته به آینده استفاده کنیم.
بنابراین به نظر میرسد که استفاده از اطلاعات گذشته قیمت برای پیشبینی آینده در برداشت کلی از مفهوم
علم آمار وجود دارد. اگر این پرسش درباره این جنبه از پیشبینی تکنیکال به طور جدی برای
هرکسی مطرح باشد او باید این سوال را درباره اعتبار اصل پیشبینی مبتنی بر اطلاعات تاریخی که مشتمل بر همه
تحلیل های بنیادی و اقتصادی میشود نیز مطرح کند.
نمودارها به ما نمیگویند بازار در کجا قرار دارد ولی به ما نمیگویند که به کجا میرود
نظریه ورود تصادفی به بازار که در انجمنهای علمی جایی برای خود باز کرده مدعی است که تغییرات قیمت یک روند
مستقل است و گذشته قیمت یک معیار قابل اعتماد برای تشخیص تغییرات آینده نیست.
بر طبق این نظریه بهترین استراتژی در بازار خرید و نگهداری است به جای اینکه تلاش کنیم تا از نوسانات بازار استفاده کنیم.
تا زمانی که به نظر میرسد درباره وجود تصادف در هربازاری ذرهای شک وجود دارد خیلی واقعگرایانه نیست
که تغییرات قیمت را کاملا تصادفی بدانیم.
این یکی از آن مواقعی است که ثابت میشود که مشاهدات تجربی با تجربیات عملی کارایی بیشتری نسبت به تکنیک های
پیچیده آماری دارند و قادر خواهند بود که همه چیزهایی را که کاربر در ذهن دارد ثابت کنند و یا هیچ چیزی را اثبات نکنند.
بد نیست به خاطر داشته باشیم که پذیرش تصادف ممکن است تنها یک دفاع در برابر ناتوانی در درک الگوهای رفتاری
قیمت باشد. این حقیقت بسیاری از افراد دارای تحصیلات این رشته قادر به درک الگوهای موجود نبودهاند
ثابت نمیکند که این الگوها وجود ندارند. مباحثات علمی زیادی حول این موضوع برقرار است که آیا روند بازار بیشتر
به برداشتهای یک تحلیلگر عمومی بازار مرتبط است یا به عملکرد معامله گری که در زمان حاضر جایی که روندبازار
کاملا آشکار است دست به معامله میزند.
کاملا واضح است که نمودارها به شما نمیگویند بازار به کدام سمت حرکت میکند اگر شما ندانید آنها را چگونه بخوانید.
لینک ورود به پیج اینستاگرام خانه بزرگان بورس
فیلم سه نکته از تشخیص ریزش بازار
دیدگاهتان را بنویسید